تا کی غم این خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلوم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
من یک انسان تک بعدی محض هستم. نمی دانم از اول اینطور بودم یا نه اما از زمانی که خاطرم هست؛ منظورم همین 5 سال گذشته، به شدت احساس اش کرده ام و دیدمش.
وقتی یک موضوع یا کاری ذهنم را درگیر کند؛ تمام ابعاد دیگر زندگی ام تعطیل میشود ال آن مشغولیت زمینگیر تمام شود.
البته نه اینکه فکر کنی اون مشغولیت مسئله بزرگ و بسیار با اهمیتی باشد ها. معمولا مسئله مهمی هست اما آنقدری این میئله ها زمان میبرند که مختل شدن دیگر ابعاد زندگی، به شدت کل زندگی ام را تحت تاثیر قرار دهد و علاوه بر اضطراب آن قضیه حالا اضطراب کارهای انجام نشده و عقب افتاده هم به جانم بیفتد و کلا به جای حرکت و تلاش برای انجام کارها، گوشه تخت را ترجیح دهم و لحظه به لحظه حالم بدتر شود و اضطرابم بیشتر
پچ پچ:
+ هیچ وقت اضطراب و نگرانی کارها را درست نکرده و هیچ وقت آرامش و بی خیالی خراب. مانده ام پس چرا این درسی که مرتب برای خودم تکرار میکنم در همان حد تئوری مانده است.
+ موضوع نگران کننده نیست فقط دل مشغولی من را زیاد کرده. چه اتفاق افتاده باشد چه نیفتاده باشد هر کدام خوشحالی هایی دارد و شاید ناراحتی هایی. اما منِ بی تحمل میخواهم همین حالا بفهمم که نتیجه چیست.
+ صبور باش. از این به بعد باید صبورتر باشی و قوی تر.
- سه شنبه ۱۸ اسفند ۹۴